خانم «ژاله تبریزی» مدیر جمعیت حقوق بشر آذربایجان «ارک» در سیامین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، درباره آلودگیهای زیست محیطی موجود در آذربایجان جنوبی به سخنرانی پرداخت.
طبق مطلب منتشر شده در کانال تلگرامی جمعیت حقوق بشر آذربایجان «ارک»، متن سخنرانی خانم تبریزی در سیامین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به شرح زیر است:
آلودگیهای زیست محیطی اکنون یکی از مهمترین مسائلی است که به دلیل افزایش ضایعات تکنولوژیکی و دست کاری های بی رویه در محیط زیست، بشر با آن درگیر است. با توجه به روند فزاینده افزایش آلودگیهای زیست محیطی مانند آلودگی آب و هوا یا خاک در شهرهای بزرگ مانند تبریز، باید برای مهاراین آلودگیها روز به روز تلاش بیشتری انجام گیرد. در همین راستا گزارش امروز من در رابطه با آلودگی آبها ، ورود فاضلابها به رودخانه ها از جمله «آجی چای» در تبریز و همچنین بخاطر محدود بودن وقت، مختصری در رابطه با موقعیت فعلی دریاجه اورمیه خواهد بود.
۱ـ رودخانه آجی چای (تلخه رود)
شهر دو میلیون نفری تبریز فاقد سیستم مرکزی فاضلاب است و فاضلاب های خانگی عموما در چاههائی که در حیاط خانهها کنده شده ریخته می شود همچنین فاضلاب مجتمع ها توسط کامیونهای مخصوص لجن کش جمع آوری شده و در بیرون شهر در رودخانه آجی چای تخلیه می شود. آجی چای که روزگاری یکی از شاهرگهای حیاتی و از جاذبه های گردشگری تبریز بود امروز در زمره بحرانیترین رودخانه ها به لحاظ آلودگی زیست بوم قرار دارد.
ورود فاضلاب های شهری، صنعتی و کشاورزی به آجی چای علاوه بر ایجاد بحران زیست محیطی، سلامت مردم منطفه را نیز به مخاطره انداخته است. فاضلابهای شهری به لحاظ کمیت مهمترین منبع آلاینده آجی چای محسوب می شوند. امروز آجی چای به یک بستر هدایت فاضلاب و انواع پساب به پایین دست دشت تبریز تبدیل شده است. از طرف دیگر فعالیت واحدهای صنعتی در منطقه غرب تبریز و تولید پسمانهای بسیار خطرناک و سنگین مانند جیوه، کارنیوم و سرب را نیز باید به بقیه آلودگیها اضافه کرد. روزانه بطور متوسط ۱۶۰ هزار لیتر فاضلاب توسط لجن کشها در رودخانه آجی چای خالی می شود.
آجیچای میان کارخانههای صنعتی و مزارع کشت سیفی و سبزیجات قرار گرفته است. طوری که آب رودخانه که با فاضلاب آلوده میشود با لولههای قطور پلاستیکی به این مزارع منتقل میشود.
حسین جوانپور، کارشناس بهداشت محیط شبکه بهداشت تبریز میگوید این محل به لحاظ تخلیه فاضلابهای خانگی خاستگاه انواع میکروبها و انگلهای بیماریزاست و با راهیابی این آلودگیها به درون رودخانه احتمال گسترش آنها صد چندان میشود.
جوانپور میافزاید: “بیماریهایی همچون حصبه، وبا، سل، هپاتیت ب و انواع ناراحتیهای پوستی و چشمی میتوانند به واسطه این فاضلابها منتقل و در سطوح بالاتر و در قالب اپیدمی سلامت شهروندان و ساکنان اطراف رودخانه را تهدید کنند”.
رئیس اداره نظارت و پایش حفاظت محیط زیست استان آزربایجان شرقی نیز درباره آلودگی آجیچای میگوید: “طبق نتایج آزمایشها، این منطقه آلودهترین مکان است و آلودگی دراین منطقه بسیار بالاتر از حد استاندارد است”.
به گفته این مسئول اداره محیط زیست، تخلیه فاضلاب در آجیچای افزون بر زمینهای زراعی، اکوسیستم نیمهجان دریاچه اورمیه را نیز تهدید کرده زیرا آجیچای یکی از مهمترین و اصلیترین رودخانههای جاری در استان آذربایجان شرقی و بزرگترین رود تأمین آب ورودی به دریاچه اورمیه است.
تاکنون هیچ اقدامی برای حل مشکل فاضلاب شهر تبریزانجام نگرفته لذا تمامی دستگاههای اجرایی همچون استانداری، فرمانداری، آب و فاضلاب، آب منطقهای، شبکه بهداشت و جهاد کشاورزی مسئول عواقب آن و بخطرافتادن سلامتی مردم تبریز می باشند.
۲ ـ آلودگی آبهای استان اردبیل با مواد رادیو اکتیو
بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی شهرهای اردبیل، مشگین شهر و نمین نسبت به جمعیت آنها بالاترین درصد مبتلایان به سرطان دستگاه گوارشی را دارند و اغلب این بیماران در حال حاضر در بیمارستانهای قاضی طباطبائی تبریز و امام خمینی تهران شیمی درمانی می شوند.
یعنی تعداد زیادی از مردم اطراف ساوالان(سبلان) سرطان دارند و انتشار هر گونه خبر مربوط به آلودگی آبهای منطقه به مواد رادیو آکتیو و افزایش میزان مبتلایان به سرطان در این منطقه شدیدا از سوی نهادهای انتظامی ـ امنیتی در داخل کشور کنترل و سانسور می شود. علت آلوده شدن آبهای اردبیل و اطراف سبلان به مواد رادیوآکتیو بر اثر استخراج اورانیوم توسط سازمان انرژی های نوین ایران “سانا” می باشد(سانا ازسازمانهای زیر مجموعه سازمان انرژی هسته ای ایران است) .
مرحوم دکتر اصغر پیرزاده تنها فوق تخصص خون و سرطان در اردبیل طرح تحقیقاتی را درباره چرائی آلوده بودن مردم اطراف ساوالان به سرطان و داشتن رتبه نخست در خاورمیانه را تهیه نمود و نتایج آن نیز برای وی روشن شد. ایشان مدتها در مورد آلوده بودن آب های بخش های ساوالان به مواد دارای رادیوآکتیویته به مقامات کشوری و استانی هشدار داده بودند که پیگیری های وی برای جلوگیری از این فاجعه انسانی که شاید تا صد سال اثرات آن باقی بماند به قیمت جان وی تمام شد.
دکتراصغر پیر زاده فوق تخصص خون و سرطان معتقد بود که بزودی فاجعه انسانی در اطراف اردبیل رخ خواهد داد و بیشتر نوزادان با معلولیتهای جسمی وعقب ماندگی ذهنی متولد خواهند شد. البته بعد از اعلان کشف اورانیوم در اطراف ساوالان در سال ۱۳۸۵ امین موحدی روزنامه نگار روز نامه “آوای اردبیل” مقاله ای در همین رابطه منتشرکرد و از مسئولین خواست که جلوی آلوده کردن محیط زیست و آبهای منطقه با مواد رادیواکتیو را بگیرند.
امین موحدی بعد ازنوشتن این مقاله به اتهام تشویش اذهان عمومی دستگیر و دوسال زندانی گردید و بعد از آزادی از زندان چون جان خود را در خطرمی دید از ایران خارج شد. درآن زمان صحبت کردن از اورانیوم و رادیواکتیویته ازنظر مسئولین جمهوری اسلامی ممنوع بود و امنیتی تلقی می شد .
در حقیقت دکتراصغر پیرزاده کاری را که امین موحدی بعنوان روزنامه نگارشروع کرده بود، به شیوه تخصصی وسرطان شناسی دنبال کرد و باین نتیجه رسید که افزایش سرطان دستگاه گوارشی دراستان اردبیل ناشی از آلوده بودن آبهای استان به مواد رادیواکتیو می باشد. سازمان سانا بعد از حفاری و نمونهبرداری، ضایعات آلوده به مواد رادیو اکتیو را در فضای باز رها می کند و در نقطه دیگر شروع به حفاری می کند و باین ترتیب مواد آلوده در اثر بارندگی به چشمه ها و رودخانه ها سرازیر می شود و آبهائی را که ازاطراف ساوالان سرچشمه می گیرند آلوده می کند.
۳ ـ حادثه کاوه سودا- آلوده بودن آبهای مراغه وروستاهای اطراف آن به مواد سمی
کارخانه کاوه سودا در نزدیکی مراغه که انواع املاح صنعتی و مواد اولیه برای صنایع شیشه سازی تولید می کرد، ضایعات سمی کارخانه را در حوضچه های روباز ذخیره می کرد. پنج سال پیش در اثر جاری شدن سیل دیواره های حوضچه ها شکست و سیل سمی، خانه های مردم روستاها را ویران کرده و دامداری ها و مرغداریها و چاههای آب را نیز غیرقابل بهره برداری کرده است. مواد سمی به عمق دوازده متر در زمین نفوذ کرده وریشه درختان را نیز از بین برده است.
روستاهای این منطقه خاک نرم وحاصلخیز داشته و کشاورزی و باغداری کار اصلی مردم بوده است.
باغات این منطقه در اثر سموم تولید شده توسط کارخانه کاوه سودا خشک شده اند و درختانی هم که دور از مسیر فاضلاب کارخانه بودند بخاطر بخارات ناشی از ذخیره سموم دراستخرها محصول نمی دهند زیرا فضای منطقه آلوده است و حشرات ازبین رفته اند و گرده افشانی درختان میوه انجام نمی گیرد. این کارخانه شبانه روز بخار آمونیاک به هوا می فرستاد.
این شرکت چندی پیش زیر فشار مردم که به رهاســازی پسآب های صنعتــی و سمی این کارخانه و آلودگی سطحی و زیرسطحی اعتراض داشتند راه حل دیگری پیدا کرد و با لوله گذاری، این فاضلاب را به طرف دریاچه اورمیه هدایت کرد که این خود هم یک فاجعه بزرگتر زیست محیطی در منطقه محسوب می شود.
کارشناسان محیط زیست معتقدند امروزه دیگر حتی امکان کشاورزی در منطقه وجود ندارد و آبهای زیرزمینی هم آلوده شده است .
آزمایش های متعدد از آبهای منطقه نشان می دهد که در اثر نفوذ ضایعات کارخانه کاوه سودا به سفره های آبهای زیرزمینی، آبهای منطقه آلوده شده است و چون هنوز استفاده از آب بسته بندی شده در بطری در این منطقه توسعه نیافته است لذا اکثریت مردم همین آبها را مصرف می کنند. کارگرانی که دراین مجموعه کار می کنند و یا قبلا کارکرده اند اغلب دچار ناراحتی های تنفسی و گوارشی و بیماریهای کبدی هستند بویژه کودکان و نوزادان در معرض مسمومیت مرگبار قرار دارند. در اثر اعتراضات مردم، این کارخانه مجبورشد فعالیت خود را در محل متوقف کند اما کمی دورتر باز هم به فعالیت پرداخت.
۴ ـ مشکلات ناشی ازخشک شدن دریاچه اورمیه
خشک شدن دریاچه اورمیه بزرگترین فاجعه زیست محیطی نه تنها در ایران بلکه در منطقه ای به شعاع پانصد کیلومتر از کناره های دریاچه است زیرا هم اکنون طوفانهای نمک دراطراف دریاچه شروع شده است و بتدریج همه بلورهای نمک در اثر تابش آفتاب و گرما به گردنمک تبدیل خواهد شد و همراه با باد و طوفان در تمام منطقه پخش خواهد گردید. می دانیم که چهل روستا در شرق دریاچه خالی ازسکنه شده اند و مسئولان میگویند شهرستان عجب شیر که به حوزه دریاچه اورمیه بسیار نزدیک است، تا بحال شش مرتبه ریزگردهای نمکی زندگی مردم این منطقه را تهدید کرده است.
به گفته داود رضا عرب، میزان نمک موجود در دریاچه اورمیه بیش از ۱۰ میلیارد تن است این نمک ارزشمند بیش ازمیزان مورد نیاز مصرف نمک کل جهان است اما برداشت این نمک در بهترین حالت به بیش از ۲۵۰ سال زمان نیاز خواهد داشت و در کنار آن هزینه های نگهداری و کنترل نمک و همچنین انتقال آن نیز برای دولت ایران مشکلات زیادی ببار خواهد آورد. با این حال اگر روند نجات دریاجه اورمیه با موفقیت همراه نشود این حجم عظیم نمک می تواند محیط زیست و سلامت انسان ها و جانداران دیگر را بشدت تهدید کند و بنا به گفته ستاد احیای دریاجه اورمیه در نشست خبری، درنتیجه خشک شدن دریاچه عفونتهای حاد دستگاه تنفس، آسم، عفونتهای دستگاه فوقانی، انواع سرطان و بیماریهای قلبی و عروقی افزایش خواهد یافت .
مهدی احمدی عضو ستاد احیای دریاچه اورمیه درمصاحبه با خبرگزاری کار ایران، ضمن اشاره به کمکاری وزارت بهداشت در خصوص بررسی تأثیرات خشکی دریاچه اورمیه برسلامت مردم، گفت: “دراطراف دریاچه اورمیه به دلیل وجود گرد و غبارهای برخاسته از مناطق خشک دریاچه، مشکلات جدی برای سلامتی از قبیل مشکلات تنفسی و فشارخون ایجاد میشود. همچنین نشست نمک و بازتابش خورشید برروی آن بر بینایی و پوست افراد تأثیر گذاشته و باعث بروز جدی بیماریهای پوستی وچشمی خواهد شد”.
او نگرانی عمده در اورمیه را رسوبات نمکی و فلزات سنگینی دانست که براثر خشکی دریاچه نشست کردهاند. به گفته این مقام مسئول با بلند شدن این رسوبات در هوا، بروز بیماری سرطان در منطقه تشدید خواهد شد هم اکنون مردم از شوری آب در آزربایجان شکایت دارند و از نشست ۷۵ سانتیمتری زمین در شیخ ولی جنب شرفخانه که روزگاری بندر بزرگی درشرق دریاجه اورمیه بوده خبر می دهند. نشست زمین علامت بیابان زائی در منطقه است. فعلا هیج مدیریتی در رابطه با مصرف آب دراطراف دریاچه وجود ندارد.
اخیرا نشریه ندای اورمیه اقدام به انتشار عکسهایی از دریاجه کرده است که براساس این تصاویر بستر دریاچه اورمیه که حاوی ده میلیارد تن نمک است، پس از خشکیدن کامل دریاچه و به دنبال وزش باد، تولید تپه های نمکی روان، شبیه همان شنزارهایی کرده که فقط در نواحی کویری ایران دیده می شود.
تشکیل چنین تپه هایی که در میان مدت قادر به مدفون کردن خانه های روستایی است زودتر از مدت زمانی اتفاق افتاده است که قبلا کارشناسان پیش بینی آنرا می کردند. خشکیدن دریاچه اورمیه سبب تغییر چهره زیستی منطقه شده است.
خشک شدن و نابودی کامل بزرگترین دریاچه خاورمیانه، فاجعه زیست محیطی عظیمی برای کشور ایران خواهد بود و آغاز مهاجرت های انبوه پیش خواهد آمد به گفته مسئول احیای دریاچه اورمیه، ییشبینی می شود چهار میلیون نفر مهاجرت کنند. متاسفانه سالهاست که برای احیای دریاجه بحث می کنند ولی تا کنون دراین خصوص هیج اقدام عملی انجام نگرفته است.
فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه به این دلیل ایجاد شد که برروی تمام رودخانه هائی که به این دریاچه می ریختند سد زدند و از ورود آب به دریاچه جلوگیری کردند و اکنون نیز برای احیای دریاچه هیچ راه عملی غیر از بازکردن سدها و رها کردن آب به دریاچه وجود ندارد و گرنه قطب کشاورزی آزربایجان همراه با دریاچه کاملا از بین خواهد رفت.