صفحه اصلی / مقالات / مشکل احزاب کرد درآذربایجان غربی- ماشااله رزمی

مشکل احزاب کرد درآذربایجان غربی- ماشااله رزمی

روز ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ درشهر نقده در آذربایجان غربی بر سر مبلغ ناچیزی پول (هشتاد هزار تومان)بین دو کرد ویک ترک اختلاف پیش آمد . این حادثه پیش پا افتاده با دخالت حامیان طرفین به یک درگیری جدی اتنیک تبدیل شد که منجر به کشته شدن یک کرد با هفت تیر گردید .

بدنبال آین حادثه تعدادی از کرد های نقده مقابل کلانتری محل تجمع کردند ، علیه ترک ها شعار دادند واز مسئولین کلانتری خواستند که فردی را که در دعوای خصوصی یک کرد را کشته به آنان تحویل بدهند تا در ملاء عام اعدام کنند . کلانتری طبق وظایف خود نمی توانست این کار را انجام دهد لذا کردها تلاش کردند بزور وارد کلانتری بشوند که درنتیجه تیر اندازی مامورین برای پراکنده کردن تجمع کنندگان یک نفرکرد دیگر کشته ، یک نفر بشدت زخمی وچند نفر دستگیر گردیدند .فردی که یک میکانیک را بر سر اختلاف مالی با هفت تیرکشته بود، هنگام دستگیری تی شرتی با علامت هلال ماه وستاره داشته و این امر موجب شده است که کرد ها اورا پان ترکیست بنامند واین درحالی است که بسیاری از جوانان کرد، تی شرت هائی با علامت پرچم کردستان عراق را می پوشند و کسی آنان را پان کردیست نمی نامد.در پی این حوادث طرفداران گروههای کردی و ترکی در اطاق های کلاب هاوس در مقابل هم صف آرائی کردند ومواضع تندی علیه یکدیگر گرفتند که نهایتا با صدور بیانیه های مسئولانه توسط بعضی ازشخصیت های ترک و کرد شناخته شده در محل ودعوت به آرامش ، ماجرا خاتمه یافت اما علت درگیری بمانند آتش زیرخاکسترهمچنان باقی ماند تا بار دیگر و به بهانه دیگر اختلافات را شعله ور کند.

ورود ریش سفیدان برای حل اختلافات کاردرست وپسندیده ای است اما در عین حال نشانگر ضعف و نا کار آمدی قوای انتظامی و راهکار های قانونی برای بر قراری آرامش در منطقه نیز می باشد.حل اختلافات توسط ریش سفیدان یا آور مناسبات طایفه ای وغیر مدرن در جامعه ای است که هنوز قانون درآن حاکم نشده . برای تبعیت از قانون طرفین دعوا باید به قانون احترام بگذارند اما هنوز مناسبات عشیره ای در میان کرد ها وجود دارد ومی خواهند خودشان قانون خود را اجرا بکنند که منجر به آنارشیسم می گردد.در شرایط بد اقتصادی واوضاع نا بسامان اجتماعی دعوا ودرگیری بین کردها وترک ها تقریبا هر روز در شهر های مختلف آذربایجان غربی بر سر مسائل جزئی پیش می آید وبلا فاصله رنگ اتنیک بخود می گیرد وگاهی کار به تیر اندازی می کشد که بعلت سانسور مطبوعات رسانه ای نمی گردد مثلا بعد از حادثه نقده چند نفر کرد یک میوه فروش ترک را در بازار میوه فروشان بشدت کتک زده اند و گفته اند حق نداری در اینجا میوه فروشی بکنی و یا پدر وپسری که برای کاردر مزرعه خودشان با ماشین شخصی سر مزرعه رفته بودند مورد هجوم چند نفر کرد قرار گرفته اند و ماشین آنها با پتک و تبر تخریب شده است .در شبکه های اجتماعی ترک بشدت از جانب کرد ها تهدید می شوند که خانه وکاشانه خود را رها کرده واز منطقه بروند .ساکنان سولدوزدرگذشته مثل خود اورمیه ترک های افشاربودند و اکنون اغلب ازایل قره پاپاق هستند که دویست سال پیش درجریان جنگ های آذربایجان با روسیه از منطقه بورچالی که اکنون در گرجستان قرارگرفته توسط عباس میرزا به این منطقه کوچ داده شده اند و شهر سولدوز را توسعه داده و منطقه را آباد کرده اند.سولدوز بمعنی دشت پرآب است (سولو دوز) .

سولدوز تا جنگ جهانی اول چهل هزارجمعیت داشت اما بعد از حادثه جیلولوق و تسلط کوتاه مدت اسمعیل سیمیتقو ، بسیاری از ترک ها قتل عام ویا مجبور به مهاجرت شدند و جمعیت آنجا نصف شد بعضی از مالکان ترک دهات خود را فروختند و همچنین خوانین کرد دهات اطراف سولدوز را اشغال کرده وبعضی از کردها را در آنجا ها ساکن کردند با اینهمه سولدوز همواره یک شهر ترک ماند وتعداد کرد ها در آنجا هرگز بیش از یک چهارم جمعیت نبوده است .تشدید اختلافات بین کردها و ترک ها در آذربایجان غربی ریشه های سیاسی وتاریخی دارد و در حال حاضر سیاست های حکومت جمهوری اسلامی واحزاب سیاسی کرد آنها را تشدید کرده است

سیاست تفرقه افکنانه جمهوری اسلامی ایران ، سیاست و تبلیغات غلط احزاب کرد ایرانی واختلافات مذهبی و نحوه متفاوت زندگی و کار کردها با ترک ها از جمله عوامل تنش زا در منطقه می باشند .ـ ۱ ــ سیاست های تفرقه افکنانه رژیم جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیرهرچه نفوذ جمهوری اسلامی در میان مردم ضعیف تر می شود اختلافات اتنیک در این منطقه افزایش می یابد . جمهوری اسلامی از ابتدا پایگاهی در میان مردم منطقه نداشت و تثبیت حاکمیت خود را دراختلتف افکنی می دید تا بعدا بعنوان میانچی وارد میدان شود وحکومت کند . بعضی از تحلیلگران تشدید اختلافات اتنیک را ناشی ازشکست و عدم کارآئی و همچنین سیاست های امنیتی جمهوری اسلامی می دانند که براساس نظریه « تفرقه بیانداز وحکومت کن»عمل می کند . البته همه حکومت های غیر دموکراتیک برای بقای خود از این تاکتیک ها استفاده می کنند وجمهوری اسلامی ایران نیزاستثناء نیست و می کوشد از اختلافات ترک وکرد بنفع خود بهره برداری کند وحتی برای آن زمینه فراهم نماید. نمونه این سیاست ایجاد تفرقه ، انتصاب یک استاندار کرد برای آذربایجان غربی است که مواضع آشکار ضد ترک دارد و با روزنامه نگاران وفعالین فرهنگی دشمنی می کند . تحلیلگرانی که علت اختلاف بین ترک وکرد را فقط سیاست رژیم محدود می کنند ، با خلاصه کردن علل درگیری ها به نقش منفی رژیم ، آگاهانه و بیش ازاندازه مساله را ساده می کنند واز بیان علل دیگر اختلافات و ریشه یابی آن ها خودداری می نمایند.ازنظر ترک های محل ، دلایل و شواهد متعددی وجود دارد که رژیم برای جلوگیری از رشد شتابان حرکت ملی ـ مدنی آذربایجانی ها ، باشکال مختلف جریانات ومحافل سیاسی کردی را تقویت می کند .

مذاکرات رهبران همه احزاب کردی با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در نروژ که بده بستانهای متعددی در آن مذاکرات صورت گرفته یکی از نمونه های همسوئی جمهوری اسلامی با احزاب کرد ایرانی است .اخیرا هم درمراسم تحلیف ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی ، پرچم اقلیم کردستان عراق را که کرد های ایران نیز آنرا پرچم خودشان می دانند ، در کنار پرچم جمهوری اسلامی ایران قرار داده بودند و این درحالی است که ایران تمامیت ارضی عراق را برسمیت می شناسد وعراق تنها یک پرچم رسمی دارد .همچنین حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری چندین بار آذربایجان غربی را استان اورمیه خطاب کرده بود .جمهوری اسلامی استراتژی ثابتی در رابطه با احزاب کردی نداشته است . اصلاح طلبان حکومتی همواره از کردها در مقابل ترک ها حمایت کرده اند و سیاست اصولگرایان هم در آذربایجان غربی ، تابعی از روابط جمهوری اسلامی ایران با احزاب کرد عراقی بوده است واین سیاست ها در مجموع به احزاب کرد ایرانی امکان داه تا سیاست تهاجمی در پیش گیرند و منطقه را نا امن کنند.آذربایجان در سال ۱۳۵۸ بصورت یکپارچه ،همراه با آیت اله شریعتمداری با قانون ولایت فقیه مخالفت کرده و شعار « مرگ بر ضد ولایت فقیه » علیه آذربایجانی ها ساخته شده است بدین جهت جمهوری اسلامی همواره از قدرت گیری مجدد آذربایجانی ها وحشت دارد واز طرق مختلف برای تضعیف آذربایجانی ها اقدام می کند که یکی از این طرق شناخته شده ، اختلاف افکنی بین کرد وترک می باشد.

رشد حرکت ملی آذربایجانی ها علل فرامرزی نیز دارد. رشد چشمگیرهفت کشور ترک بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و همپیوندی این کشور ها که بتدریج منجر به پیدایش زبان مشترک نیز می گردد ، به همه ترک های جهان از جمله ترک های آذربایجان در ایران هویت و قدرت جدیدی می دهد و باعث رشد فرهنگ ترکی می گردد بطوری که هم اکنون بیا ن آشکار اصطلاح «من ترکم » در تهران از جمله افتخارات همه ترک تباران است .پیروزی برق آسای ارتش جمهوری آذربایجان درآزادسازی قره باغ بعد ازاشغال سی ساله آنجا توسط دولت ارمنستان و حمایت تمام اقشار جامعه آذربایجانی درایران از این اقدام شجاعانه جمهوری آذربایجان نمونه ای از همبستگی جهانی ترک هاست که موجب نگرانی و وحشت جمهوری اسلامی ایران از ترک ها می باشد وبرای جلوگیری ازقدرت گیری بیشتر ترک ها در ایران تلاش می کند تحت عنوان مبارزه با پان ترکیسم به «ترک ستیزی» دامن بزند.اختلاف افکنی بین ترک ها با سایر ملل ساکن درایران،تحقیرزبان و فرهنگ ترکی واستفاده از ایدئولوژی نژاد پرستانه «پان ایرانیسم » بعنوان مکمل تبعیضات همه جانبه اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی از جلوه های ترک ستیزی درایران فعلی می باشند. لازم به یاد آوری است که هنگام آزاد سازی قره باغ ، کرد ها به رهبری پ کا کا از ارمنستان وترک ها ازجمهوری آذربایجان حمایت می کردند بدینجهت شکست ارمنستان در ضمن شکست احزاب کردی نیز بود .

ـ ۲ ــ سیاست های غلط احزاب کرد ایرانیواقعه اخیر نقده که بعضی ها می کوشند آنرا با یاد آوری خاطره جنگ چهار روزه نقده با یکصد وبیست نفر کشته در۳۱ فروردین ۱۳۵۸ بزرگ نمائی بکنند ،قابل قیاس نیست، در مقطع انقلاب نقده ۱۹ هزار نفر جمعیت داشت که شانزده هزار نفر ترک و سه هزار نفر کرد بودند اکنون البته وضع عوض شده است و شهرستان نقده ۱۲۷ هزار نفر جمعیت دارد. نقده یک شهرترک درهشتاد کیلومتری جنوب اورمیه دریک منطقه استراتزیک واقع شده و ما بین دو شهرکرد نشین مهاباد ، پیرانشهرواشنویه قرا گرفته است .جنگ نقده از طرف احزاب کرد و گروههای چپ حامی کرد ها مورد تحریف واقع شده است . واقعیت قضیه اینست که بعد از خلع سلاح پادگان نظامی مهاباد و یا بهتر است گفته شود تحویل پادگان مهاباد توسط سرهنگ پزشکپور برادر محسن پزشکپور رهبرحزب پان ایرانیست ایران به عبدالرحمن قاسملو با صلاحدید ژنرال های وفادار مانده به شاه ، موجب شد که قاسملو بیش از اندازه احساس قدرت بکند و این قدرت را با یک رژه نظامی در شهر مهاباد به نمایش گذاشت . قاسملو درضمن با بعضی از کشورهای خارجی و همچنین با جلال طالبانی رهبراتحادیه میهنی کردستان عراق روابط ثابتی داشت و برای تمام حرکاتش با آنها مشورت می کرد .

بعد از اشعاب در حزب دموکرات معلوم شد که طالبانی به قاسملو گفته بود نقده دروازه اورمیه است و اگر حزب دموکرات ایران نقده را بگیرد من گرفتن اورمیه را تضمین می کنم وبرای آن حمایت بین المللی جلب خواهم کرد.بعد ازاین مشورت ها بود که قاسملو پنج هزارپیشمرگه مسلح را که با سلاح های سنگین پادگان مهاباد مجهز کرده بود به بهانه یک میتینگ سیاسی در استادیوم ورزشی ورژه ی مسلحانه در خیابانهای شهر به نقده آورده بود . نیروهای مسلح کومله وفدائیان خلق نیز نیروی کمکی حزب دموکرات محسوب می شدند بدون اینکه از قصد واقعی قاسملو خبر داشته باشند. هدف قاسملو از اشغال نظامی نقده این بود که شهر های کرد نشین آذربایجان غربی یعنی مها باد ، اشنویه و پیرانشهر را بهم متصل کند واز نظر نظامی پیوستگی سرزمینی برای کرد ها ایجاد نمایدمانور نظامی حزب دموکرات در ۳۱ فروردین ۱۳۵۸ در نقده با مخالفت ساکنان ترک شهر مواجه شد و درگیری مسلحانه آغاز گردید . پشمرگه های حزب دموکرات به بهانه خلع سلاح افراد مسلح وارد خانه های ترک ها می شدند وقتل وغارت نموده و فجایعی ایجاد می کردند اما ارتش از تهران دستور ورود به شهر را نداشت تا اینکه روز دوم اردیبهشت حجت الاسلام حسنی امام جمعه ارومیه با عده ای داوطلب به نقده می آید و به سرهنگ ظهیر نژاد فرمانده اردبیلی نیروهای ارتشی در منطقه دستور می دهد که ارتش وارد شهر شود وآرامش را بر قرار کند. با ورود ارتش و مردم مسلح به شهر ، پشمرگه ها با دادن تلفات از شهر خارج می شوند و در چند روستای کرد نشین مستقر می گردند که بعد ها از آنجا ها هم بیرون رانده می شوند.

بعد از آزاد کردن شهر نقده از اشغال حزب دموکرات کردستان بود که احزاب کرد ، گروههای چپ حامی کرد ها و پان ایرانیست ها کوشیدند امام جمعه اورمیه را که «ملا حسنی» خطاب می کردند بدنام کنند ومسئولیت قتل وکشتار نقده را به گردن وی بیاندازند .درگیری شانزده مرداد ۱۴۰۰ درنقده ربطی به وقایع سال ۱۳۵۸ ندارد هر چند که حافظه تاریخی همچنان زنده است ولی وقایع اخیر بیشتر متاثراز انتخابات دوره ششم شورای شهرنقده می باشد .گروههای طرفدار حرکت ملی آذربایجان لیست مشترک با عنوان بیرلیک (وحدت) داده بودند و در نتیجه همه منتخبین شورای ششم شهر نقده از میان ترک ها انتخاب شدند. گروه پژاک نیز قبل از انتخابات اطلاعیه منتشر کرده و از کرد ها خواسته بود که برای خارج کردن شوراهای شهر وروستا ازکنترل رژیم ، فعالانه درانتخابات شرکت بکنند. همچنین تلویزیون روداو وابسته به حکومت اقلیم کردستان عراق ، بطور مرتب بنفع کاندیدا های کرد در اورمیه ، نقده وشاهین دژ تبلیغ می کرد با این همه احزاب کرد انتخابات را باختند .

پیروزی لیست های وحدت ترک های آذربایجان غربی در اورمیه ، نقده و شاهین دژ شکست بزرگی برای احزاب کرد بود که ادعای نفوذ منطقه ای دارند. بعد از انتخابات عناصر وابسته به این احزاب در نقده شروع به تشنج آفرینی کردند که نهایتا منجر به وقایع اخیر گردید و دو نفر کشته شدند.ترک وکرد قرن ها در همسایگی هم زندگی کرده اند وباز هم زندگی خواهند کرد. مردم خواهان صلح وآرامش برای کار وزندگی خود هستند بسیاری از خانواده ها با هم وصلت کرده و مختلط شده اند وفرقی بین ترک وکرد قائل نمی شوند باین ترتیب مردم مشکلی باهم ندارند و لذا درهر دعوای جمعی ریشه اصلی دعوا را باید در سیاستهای رسمی احزاب کردی جستجو کرد که با اتخاذ سیاست های تفرقه افکن مردم را بجان هم می اندازند.این احزاب از زمانی که اقلیم کردستان عراق عملا مستقل شده و بخش هائی از اراضی ترکمن ها و عرب ها را ضمیمه اقلیم کرده است ، سیاست تبلیغی نادرستی را در آذربایجان غربی پیش گرفته اند. احزاب کرد ایرانی بدون استثناء آذربایجان غربی را استان اورمیه می نامند وادعا می کنند که آذربایجان غربی کردستان است .شعارهای اورمیه کردستان است ، نقده کردستان است همواره درتجمعات آنان داده می شود علاوه بر آن نقشه هائی را چاپ وتوزیع می کنند که پنج استان غربی کشور یعنی استانهای ایلام ، لرستا ن، کرمانشاهان ، کردستان و آذربایجان غربی را « روژهلات » یعنی کردستان شرقی نامگذاری می کند .این نامگذاری های جعلی ترک های آذربایجان را عاصی می کند ، بارها از طرف فعالین مدنی ترک بصورت رسمی به وابستگان احزاب کرد تذکر داده شده است که این تبلیغات اختلاف افکن را متوقف کنید اما همه آنها همچنان دراسناد و مراسم رسمی خود از نام های ساختگی برای آذربایجان غربی استفاده می کنند .

شورای هماهنگی احزاب کردی این تبلیغات و جعلیات را تکذیب نمی کند بنا برین همه این احزاب مسئولیت مشترک در رابطه با اختلاف افکنی ها دارند.رامبد لطفی پور از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در مصاحبه با صدای آمریکا آنچه را که بقیه رهبران حزب آهسته بر زبان می آورند وی با صدای بلند ورسما وعلنا بیان کرده . او می گوید اورمیه کردستان است وشکی در آن نیست ترک ها در آنجا مهمان هستند و باید با رافت با آنان رفتار شود.بعداز جنگ کویت و ایجاد منطقه پرواز ممنوع توسط ارتش آمریکا برای شمال عراق ، احزاب کرد ایرانی پایگاههای نظامی متعدد دراقلیم کردستان عراق برای خود دایر کرده اند اما بر اساس توافقی کتبی که با حکومت اقلیم و جمهوری اسلامی ایران داشتند بمدت بیست سال عمل نظامی در خاک ایران انجام نمی دادند تا اینکه حزب دموکرات کردستان ایران ازسال ۲۰۱۵ عملیات نظامی با نام « راسان» را درمناطق مرزی ایران شروع کرد که همچنان ادامه می دهد. جمهوری اسلامی هم متقابلا پایگاههای آنان را در خاک اقلیم زیرآتش توپخانه گرفت وبعضی از رهبران آنان را کشت.

هر دو شاخه حزب دموکرات وهر دو شاخه کومله از سال ۲۰۱۵ نیروهای پیشمرگه خود را در نوار مرزی مستقر کرده اند وشروع عملیات مسلحانه در بخش هائی از آذربایجان غربی توسط حزب دموکرات کردستان ایران و حزب دموکرات کردستان نتایج فاجعه باری در پی داشت زیرا جمهوری اسلامی منطقه را کاملا میلیتاریزه کرد وهرگونه فعالیت مدنی را که قبلا تحمل می شد ممنوع ساخت، گروههای اوپوزیسیون ایرانی هم که در گذشته با حزب دموکرات کردستان ایران همکاری داشتند ومرتبا اعلامیه های مشترک بمناسبت های سیاسی صادر می کردند ، همکاری خود را با آن قطع کردند ، مهمتر از همه بعضی ترک های آذربایجان غربی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتند اما چون بطور جدی از طرف احزاب مسلح کرد ،احساس خطر نمودند برای دفاع از خود و بدست گرفتن اسلحه به تشکیلات بسیج جمهوری اسلامی ایران پیوستند تا حق حمل اسلحه و دفاع از خود را داشته باشند وبدینسان سیاست جدید حزب دموکرات ایران نتایج معکوس ببار آورد ، مواضع جمهوری اسلامی را تقویت واختلافات اتنیک را تشدید کرد.

من قبلا عواقب فاجعه بارعملیات مسلحانه توسط حزب دموکرات کردستان ایران در آذربایجان غربی را با دبیر کل این حزب در یک دیدار رسمی حضورا مطرح کرده ام که البته او جوابی نداشت اما متاسفانه سیاست ورزی با تفنگ توسط این حزب همچنان ادامه دارد وسایر احزاب کردی هم با یکدیگر رقابت می کنند وهر از چندی به یک پاسگاه مرزی حمله می کنند و یک یا چند سرباز وظیفه بی گناه را می کشند و پیشمرگه های خودشان نیز کشته می شوند واین عملیات تروریستی را مبارزه مسلحانه با رژیم جمهوری اسلامی می نامند در حالی که رهبران جمهوری اسلامی اهمیتی به این نوع حرکات نمی دهند چون خوب می دانند که سرنوشت سیاسی ایران در شهرهای بزرگ تعیین می شود زیرا هفتاد وپنج درصد مردم کشور شهرنشین شده اند واحزاب کردی اگر صد سال هم در بعضی از روستاهای دور افتاده کردستان ویا آذربایجان غربی عملیات مسلحانه انجام بدهند صدایشان از دره های زاگرس فراتر نخواهد رفت ودر تهران آب از آب تکان نخواهد خورد.ادعای حزب دموکرات اینست که می خواهد در آذربایجان غربی منطقه آزاد شده ایجاد کند وآنجا را کانونی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران قرار دهد .این استراتژی واینگونه ادعا ها شاید در دوران جنگ سرد معنی داشت ولی اکنون عملیات این چنینی صاف وساده عملیالت تروریستی نامیده می شود .هیچ سیاستمدار عاقلی قبول ندارد که ازدهات مرزی آذربایجان غربی می شود هزار وچند صد کیلومتر دورتر جمهوری اسلامی مستقر در تهران را سرنگون کرد .

عملیات احزاب کرد در آذربایجان غربی از نظر سیاسی و نظامی نوعی ایجاد مزاحمت برای حکومت مرکزی است ونه بیشتر از آن و اطلاعات موجود هم ثابت می کنند که هدف حامیان ومشوقان این احزاب برای عملیات مسلحانه صرفا ایجاد اعتشاش ومزاحمت برای حکومت تهران است والا می دانند که با این نوع کار ها نه تنها جمهوری اسلامی سرنگون نمی شود بر عکس جای پای خود را در منطقه محکمتر نیز می کند.طی چهل وسه سال گذشته احزاب کرد اسلحه را برزمین نگذاشته اند و یک لحظه فکر نکرده اند که اگر استراتژی جنگ مسلحانه آنهم نه توسط مردم بلکه با تعداد اندکی پیشمرگه در یک گوشه دور افتاده اگر درست بود تا بحال می بایست جواب داده باشد ولی این رهبران عامدانه کاری با نتیجه عملیات مسلحانه ندارند و.شواهد نشان می دهد که جنگ مسلحانه نوعی کسب وکار برای رهبران احزاب طایفه ای کرد شده است آنان قدرت سیاسی خود را با تعداد پیشمرگه هایشان می سنجند و بنظر می رسد که همچنان به اجاره دادن پیشمرگه به قدرت های خارجی مخالف جمهوری اسلامی و ادامه جنگ نیابتی مصمم هستند .در نتیجه اصرار به ادامه این استراتژی غلط منجر باین شده است ،که اکثریت مطلق جمعیت منطقه یعنی ترک های آذربایجان رو در روی این احزاب قرار بگیرند .

تشنج در منطقه وآتشبازی کرد ها تا کی ادامه خواهد یافت؟ آمریکائی ها اعلام کرده اند که تا پایان سال ۲۰۲۱ میلادی نیروهای خود را از عراق بیرون خواهند برد . خروج آمریکائی ها به هر شکلی باشد ، خبر خوش برای احزاب کرد ایرانی نخواهد بود . حزب دموکرات در زمان ریاست جمهوری جورج بوش رسما ازآمریکا تقاضا کرده بود که برای حمایت از آنان منطقه پرواز ممنوع ایجاد نماید. اکنون اما خروج آمریکائی ها از افغانستان نشان می دهد که از این به بعد آنان قصد درگیر شدن درمسائل پیچیده خاورمیانه را ندارند. خروج آمریکائی ها نه تنها میدان عمل احزاب کرد را محدود خواهد کرد بلکه تاثیر تعیین کننده برموقعیت کردهای سوریه و عراق نیز خواهد داشت ظاهرا جمهوری اسلامی نیز اطمینان حاصل کرده است که آمریکائی ها برای حمایت عملی از کرد های ایران اقدامی انجام نخواهند داد بهمین جهت توپخانه سپاه پاسداران مرتب مواضع کرد ها در شمال عراق را زیر آتش می گیرد.در پشت این باصطلاح مبارزه مسلحانه برای احقاق حقوق ملی کرد ها منافع اقتصادی کلانی نهفته است که مافیای بین المللی مواد مخدر، خوانین وسران عشایر وطوایف کرد ، سرمایه دارانی که در رشته قاچاق از قاچاق انسان گرفته تا مواد مخدر واجناس گران قیمت سرمایه گذاری می کنند و همچنین ماموران ونمایندگان جمهوری اسلامی ایران (بقول احمدی نژآد برادران قاچاقچی) از آن منتفع می شوند و برای اینکه این منافع تداوم داشته باشد ، باید منطقه نا آرام باشد و خون سربازان مرز دار وپیشمرگه های اجیرشده چرخ این آسیاب جنایت را می چرخاند.خلق کرد ظلم دیده وعقب نگاهداشته شده است .

جمهوری اسلامی تبعیض مذهبی وسیاسی علیه کردها در داخل کشور اعمال می کند و سیاست های متضاد در رابطه با مساله کرد دارد. یعنی بخشی از طوایف کرد ایرانی را حمایت و سران آنها را استخدام می کند و می کوشد طبقه نوظهوری که از جمهوری اسلامی دفاع می کند را در میان کردها بوجود آورد . قاچاق عمده کالا با شراکت ماموران رژیم توسط این طبقه انجام می گیرد وجمهوری اسلامی توسط آنها کردهای مخالف رژیم را سرکوب می کند و اختلافات درون کردی را تشدید می کند و همه مناطق کرد نشین را در محرومیت اقتصادی و شرایط امنیتی نگاه می دارد.در خارج از ایران جمهوری اسلامی از احزاب کرد در اقلیم کردستان عراق ، از کانتون های کرد درشمال سوریه واز پ کاکا در شرق ترکیه حمایت می کند و این درحالی است که کردهای هر چهار کشور خود را ملت واحدی می دانند و فرقی بین خود قائل نیستند.عقب ماندگی اقتصادی در مناطق کردنشین هر چهار کشور ونبود فرصت های شغلی برای جوانان باعث می شود که هم کشورهای خارجی ، هم دولتهای منطقه وهم احزاب کرد ، جوانان کرد را مسلح بکنند وبرای اهداف سیاسی خودشان آنان را بکار گیرند . مناسبات عشیره ای در میان کردها هم به بقای این وضع کمک می کند و بنظر می رسد که مساله کرد بعنوان دومین مساله اتنیک بعد از مساله فلسطین همچنان در خاورمیانه حل نشده باقی خواهد ماند.

ـ ۳ ــ اختلافات مذهبی و شیوه متفاوت کار وزندگی ترک ها با کرد ها درسال های گذشته بویژه بعد از بمباران شیمیائی حلبچه توسط ارتش عراق در زمان جنگ ایران وعراق و مهاجرت انبوه کردهای عراقی به ایران که بسیاری از آنان برای همیشه ماندگار شدند تعداد کردها در آذربایجان غربی بعلل اقتصادی درحال افزایش بوده . عدم سرمایه گذاری دولت در منطقه و نبود اشتغال ،جوانان ترک را مجبور می کند که بعد از فارغ التحصیل شدن برای پیداکردن کار به مناطق مرکزی ایران مهاجرت بکنند در عوض بعلت رونق شغل کولبری در آذربایجان غربی که در انحصارکردهاست ، تعدادی از سرمایه داران کرد ساکن تهران به آذربایجان غربی آمده و در رشته کولبری سرمایه گذاری کرده اند .آنان کردهای مناطق دیگر را به آذربایجان غربی آورده واز آنها بعنوان کولبربهره کشی می کنند. حکومت نیز برای دور زدن تحریم ها به این سرمایه گذاران امکانات داده و بخشی از احتیاجات خود را توسط روسای کولبران ازکردستان عراق تامین می کند.کولبری به ثروتمند شدن بورژوازی نوظهور کرد نیز کمک می کند که مرتب در مناطق مختلف آذربایجان غربی زمین می خرند و ویلا های لوکس می سازند .

کرد ها شافعی مذهب هستند ودرهر چهار کشور در محاصره شیعه ها ویا سنی های حنفی قرار گرفته اند .قبل از اینکه در قرن نوزدهم ناسیونالیسم وایده دولت ـ ملت در بین ملل منطقه از جمله کرد ها رایج گردد، اختلافات کردها با ترک ها وعرب ها رنگ مذهبی داشت و شورش شیخ عبید الله در اواخر قرن نوزدهم قبل از آنکه ناسیونالیسم اتنیک تعریف شود بیشتر یک شورش مذهبی بود . هم اکنون نیز کردهای ایرانی شیعه ها را « عجم »خطاب می کنند که بیشتر مفهوم مذهبی دارد احزاب بنیاد گرای مذهبی کرد نظیر انصار اسلام و پیشمرگه های آنها تحت تاثیر روحانیون شافعی جنگ مذهبی می کنند .فراموش نباید کرد که در زمان حیات اسامه بن لادن ، ملا کریکار رهبر انصار اسلام نماینده بن لادن در کردستان بود .اختلاف درشیوه زندگی کرد ها با ترک ها نیز چشمگیرمی باشد.مناطق زندگی کرد ها عموما کوهستانی است و هبران تشکیل داده وبه جنگ می رفتند ودارای اقتصاد جنگی بودند . طوایف کرد در ضمن دامداری می کردند و زندگی کوچ نشینی داشتند ، مناسبات عشیره ای و فرهنگ خشن آن هنوز و همچنان دربین اکثریت کرد ها باقی مانده است و این فرهنگ موجب می شود بر سر کوچکترین اختلاف دست به اسلحه ببرند. حمایت کشورهای غربی از احزاب کردی هم آنان را به جنگ با دیگران تشویق می کند .

کردها با آغوش باز در شهرهای ترک پذیرفته می شوند بعنوان مثال خانواده های کرد چه بعنوان کارگر کوره پزخانه و چه بصورت مغازه دارکرد در تبریز ساکن شده اند وجمهوری اسلامی هم تعدد زیادی دانشجوی کرد را در دانشگاه تبریز قبول کرده است محله «باغ معروف» درتبریز بعلت زیاد شدن ساکنان کرد ، شبیه محله کردی شده است که مشغول کار وزندگی هستند و هیچکس مانع آنها نمی شود اما در هر شهری که جمعیت کرد ها زیاد می شود احزاب آنان می کوشند غیر کردها را از آن شهر مجبور به مهاجرت بکنند و در واقع نوعی پاکسازی قومی انجام می دهند همچنان که کرد های سوریه در شهر حسکه ، عرب ها وترکمن ها را از شهر اخراج کردند که عفو بین الملل این پاکسازی قومی توسط کردها را محکوم کرد . قبل از آن نیز بعد از سقوط صدام حسین احزاب کرد عراقی کوشیدند شهر نفت خیز«کرکوک» را با اخراج ترکمن ها واعراب به یک شهرکردی تبدیل کنند که منجر به دشمنی بین آنها شد اینگونه رفتارهای احزاب کرد ی، ترک های آذربایجان غربی را نگران می کند و فاصله بین کرد وترک می اندازد .

ماشااله رزمی۲۵ اوت ۲۰۲۱ ـ پاریس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *