صفحه اصلی / مقالات / کودکان بدون شناسنامه آذربایجان – محمد رحمانی فر

کودکان بدون شناسنامه آذربایجان – محمد رحمانی فر

در اساطیر تورک‌های آذربایجان، نام کودک نه از طرف والدین او بلکه از سوی شخصیت فرزانه‌ای به نام “دده قورقود” انتخاب می‌شد؛ آن هم نه در لحظه تولد او، بلکه پس از آنکه کودک رشد می‌کرد و هنر و فضیلت خویش را عیان می‌نمود! در این صحنه بود که دده‌قورقود که در اساطیر تورک‌های آذربایجان شخصیتی پیامبرگونه داشته‌است، قوپوز یا همان ساز مشهور آذربایجانی را در دست می‌گرفت و ضمن تمجید از قهرمانی، هنر و یا فضیلت آن کودک، نامی، مناسب با همان هنر و یا فضیلت، برای وی انتخاب می‌نمود! شاید به همین خاطر است که هنوز هم در تُرکی آذربایجانی، برخلاف دیگر فرهنگ‌ها، روز تولد را “روز نام” (آد گونو) می‌نامند!

از دنیای اساطیری که عبور کنیم، معمولاً کودک به هنگام تولد، صاحب نام نیز می‌شود و به عبارتی روز تولد و روز نام کودک یکی می‌شود. ولی، انگار برای تورک‌های آذربایجان، دنیای اساطیری هنوز به پایان نرسیده‌است و هنوز هم برخی از کودکان آذربایجانی ماه‌ها پس از تولد باید همچنان “غم نام” داشته‌باشند! با این تفاوت که این بار، گره کار در دست خود کودک و هنرنمایی وی و ظهور شخصیتی بزرگوار و روشن‌بین همچون دده‌قورقود نیست، بلکه این بار والدین کودک که از یک طرف “غم نان” فرزند خویش را بر دوش می‌کشند، باید در عین حال به جنگ اهریمن تاریک اندیشی بروند که بر تمام نهادهای کشور، از جمله سازمان ثبت احوال، چنبره زده‌است و حق انتخاب “نام نیک” را از والدین کودک سلب می‌کند!

شاید هیجان روند انتخاب نام برای یک کودک درست به اندازه هیجان لحظه تولد آن کودک برای والدین، فراموش‌ناشدنی باشد، ولی سیاست‌های تورک‌ستیزانه در ایران لذت این هیجان را به تلخ‌کامی بدل می‌کند. وقتی دخترم به دنیا آمد به جای نامی در ذهن، با فهرستی از اسامی در جیب راهی اداره ثبت احوال شده‌بودم. با این نیت که اگر با نامی که انتخاب کرده‌بودیم مخالفت نمایند، از میان اسامی موجود در فهرستی که تهیه کرده‌بودیم به ترتیب اولویت یکی را برگزینیم…

این مشکل را وقتی که کتابسرای “بیتیک” را در تبریز راه‌انداختم نیز داشتم. اداره اماکن، با رد نامی که من انتخاب کرده‌بودم، از من می‌خواست از درون “کتاب مقدس”(!) قطوری که بر روی میز گذاشته‌بودند، یک نام را انتخاب کنم! هر قدر هم می‌گفتم که “بیتیک” در تُرکی به معنای کتاب می‎باشد و با موضوع پروانه کسب همخوانی دارد، سودی نداشت…

والدین “اونور” کودک تورک آذربایجانی، برای تأیید نام فرزندشان و اخذ شناسنامه، ۴۲ ماه تمام انواع گرفتاری‌ها و مشقت‌ها را به جان خریدند! “آییل”، دیگر کودک تورک آذربایجانی، ۷ ماه است که بدون شناسنامه است و سازمان ثبت احوال ایران می‌گوید: «آییل مفهومی سیاسی» است! “آنار” هم ۷۰ روز است که بدون شناسنامه مانده‌است و کوچکترینشان یعنی” سئوگی” با یک ماه سن همچنان برای دریافت شناسنامه پشت سر آنها در صف ایستاده‌است!

مشکل انتخاب نام تُرکی برای کودکان آذربایجانی تنها مربوط به این موارد نمی‌شود! در ایران فرزند بدون شناسنامه یعنی کودک محروم از کلیه خدمات اجتماعی، آموزشی و درمانی همچون واکسیناسیون که کودک باید در همان ماه های نخست بنا به تشخیص پزشک دریافت نماید. چه بسیار خانواده‌هایی که برای پرهیز از چنین مشکلاتی و به منظور گریز از مشقات اداری و حقوقی روند طاقت‌فرسای اخذ تأییدیه نام مجبور می‌شوند، از نام دلخواه خویش صرف‌نظر نمایند و حق انتخاب نام برای فرزند خویش را به غیر واگذار نمایند! البته، برخلاف دوران اساطیری، این بار شخصیت پیامبرگونه‌ای چون دده‌قورقود در میان نیست که نامی در شأن هنر و فضیلت کودک برای وی انتخاب نماید، بلکه شخصیت اهریمن‌گونه‌ای چون “سازمان ثبت احوال ایران” در میان است که به دنبال هویت‌زدایی از فرزندان آذربایجان است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *