صفحه اصلی / مقالات / بررسی سمبول شاخ در میان ترکان (نگاهي به تمدن آندرونووا)- دکتر توحید ملک زاده

بررسی سمبول شاخ در میان ترکان (نگاهي به تمدن آندرونووا)- دکتر توحید ملک زاده

جاي جاي آذربايجان مأواي آثاري منقوش در صخره ها و كوههاي برافراشته ايست كه اين نقوش گوياي حضور تاريخي بشر اوليه در اين مكانها مي باشد . انسانهاي باستان با طرز تفكر خاص خويش ، خالق اين آثار مادي و معنوي هستند .مطالعة اين آثار طرز تفكر انسانهاي باستان آذربايجان را به وضوح بيان مي‌كند . نقوش مختلف صخره اي در شمال و جنوب آذربايجان تماماً به تمدن سرتاسري آندرونووا متعلق هستند.

تمدن آندرونووا تمدني است عظيم و سرتاسري مربوط به تركان باستان كه شاخص اصلي آن وجود تصاوير حيوانات شاخ دار نظير گوزن، بزكوهي ، قوچ و غيره و انسان شكارچي با نيزه و كمان مي باشد.

شاخ در ميان تركان قديم و به طبع آن در تمدنهاي بعدي تركان نيز از اهميت فراواني داشته و علامت قدرت و اقتدار بوده است .همين موضوع در علامت رسمي تركان نيز ظاهر شده و بصورت هلال ماه در آمده است. مثالهاي زيادي از تركان باستان در اين مورد قابل ذكر است . مثلاً در ميان عيلاميان پروتوتورك كه در همسايگي آذربايجان در خوزستان فعلي مي زيستند شاخ از اهميت زيادي برخوردار بوده است. در سنگ نبشته اي مربوط به عيلامي ميانه شاخ جزء مهمي از هر معبد بوده و نهاد الويت آن زمان بوده است. به طوري كه شاه شيلهاك اينشوشيناك در قرن دوازده قبل از ميلاد افتخار كرده است كه بيست معبد شاخي را حفظ و دو باره سازي كرده است . پانصد سال بعد آشوربانيپال با افتخار به ما اعلام مي كند كه در جريان فتح شوش ، شاخ هاي برتري ريخته گري شده را از زيگوراتها – معابد مذهبي تركان باستان – بركنده است. خاقان هاي عيلامي ها ، خدايان و صاحب منصبان عيلامي نيز همگي داراي تاج و كلاههاي شاخدار بوده‌اند. سومريهاي پروتوتورك هم داراي چنين رسم دامنه داري بوده‌اند: “ نين قيرسو ” كه داراي شخصيتي خدايي بوده تاج شاخدار بر سر داشت. اكثر اشياء موجود در موزة تهران ( ايران باستان ) كه مربوط به تركان باستان مي باشد داراي نقوش با تاجهاي شاخدار مي باشند. در آثار تركان بعدي ( مانناها ، ساكاها ، اورارتوها و …) نيز اشياء منقش به انسانهاي با كلاه شاخدار به چشم مي خورد. در افسانه ها و داستانهاي قديمي كه در ميان تركان رواج داشته شخصيتهاي افسانه اي براي ارائة قدرت و اقتدار خويش با تاج هاي شاخدار ظاهر مي‌شوند. مثلاً رستم و اسكندر در داستان بوينوزلو اسكندر .

در ميان اشكانيان نيز شاخ سمبل اقتدار بوده و اين يه تدريج تبديل به حلقه شده است. ساسانيان نيز همين رسم را ياد گرفته‌اند. در نقوش خان تختي سلماس ، حاكمان مغلوب آذربايجان حاقه هاي اقتدار آذربايجان را تسليم حاكمان ساساني مي كنند.

در تركان بعد از اسلام و حتي معاصر نيز اين سمبل به شكل ديگري به چشم مي خورد و چيزي از اهميت آن كاسته نمي شود. مثلاً شاه اسماعيل خطايي اقتدار خود در آذربايجان را با تزئين مناره اي با شاخ قوچهاي شكاري در شهر خوي به نمايش مي گذارد. امروزه در بام بسياري از خانه هاي روستايي آذربايجان شاخ قوچ به عنوان نماد برتري و قدرت و دفع كننده بلاها با شكوه هر چه تمام تر خودنمايي مي كند.

همين سنت مردمي تركي به ميان فارس ها نيز رفته است. ازرقي هروي مي نويسد:

هربرج و هرحصار كه شاخ گوزن داشت                       پنهان شد از نهيب خونگ تـو در حصار

امروزه نقوش مربوط به تمدن آندرونوا در اطراف زنگه‌زور ، كلبه جر، قره‌داغ ، ساوجبلاغ ، سلماس و قبوستان به چشم مي خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *