صفحه اصلی / مقالات / ناسیونالیسم ایرانی چه نسبتی با حقوق بشر دارد؟ – بهنام دارایی‌زاده

ناسیونالیسم ایرانی چه نسبتی با حقوق بشر دارد؟ – بهنام دارایی‌زاده

آیا اندیشه‌های ناسیونالیستی می‌توانند به تحقق مطالبات مدنی در ایران یاری کنند؟ آیا صلح، عدالت، رفاه با اتکا به اندیشه‌های ناسیونالیستی قابل دسترس‌تر است؟

به نظر می‌رسد پاسخ به پرسش‌هایی از این دست تا اندازه زیادی منفی باشد. واقعیت این است که اندیشه‌های ناسیونالیستی کمترین نسبت را با سکولاریسم، فردیت، رفع تبعیض، مدارا، پلورالیسم فرهنگی- سیاسی، آزادی بیان و… دارند.

قرار نیست از بطن اندیشه‌های ناسیونالیستی، سکولاریسم بیرون بیاید؛ به ویژه اگر این ناسیونالیسم به نوعی با باورها و آموزه‌های مذهبی نیز عجین شده باشد. در عرصه عمومی نیز ناسیونالیسم، هویت فردی یا سبک‌های متفاوت زندگی را کمتر به رسمیت می‌شناسد. الگوهای «اصیل و پیشینی» وجود دارد که شایسته است از آنها پیروی شود. چندفرهنگی پدیده‌ای مذموم به حساب می‌آید. تبعیض‌های قومی، نژادی، زبانی، دینی و فرهنگی اگر هم به موجب قانون منع شوند، باز در لایه‌های زیرین جامعه می‌توانند تقویت شوند.

از سویی دیگر، اندیشه‌های ناسیونالیستی دقیقاً در جایی قرار می‌گیرند که مورد بهره‌برداری حاکمیت‌های توتالیتر است. حاکمیت‌های‌ توتالیتر سعی دارند «بحران» را به خارج سوق دهند، منافع ملی را در خطر نشان دهند و موقعیت را در مواجهه با «دشمن خارجی» تعریف کنند. این «دشمن» می‌تواند امپریالیسم، بنیادگرایی اسلامی، جهان عرب و یا در معنای کلی‌تر «بیگانگان» باشد؛ بیگانگانی که چشم به «منافع ملی» دارند، «تمامیت ارضی» را در خطر قرار داده‌اند و سعی در خدشه‌دار کردن هویت ملی- تاریخی دارند.

«بحران مشروعیت» در نظام جمهوری اسلامی امری جدی و عینی است، اما به نظر می‌رسد این بحران، در شرایط فعلی با دامن زدن به هیجان‌های ناسیونالیستی، تا اندازه‌ای قابل ترمیم باشد. به لحاظ نظری نیز اندیشه‌های ناسیونالیستی کمترین نسبت را با مبانی فکری جامعه‌ای آزاد، عادلانه و به‌دور از تبعیض دارند. بنابراین دلیلی ندارد که هزینه‌های و نیروهای اجتماعی جامعه صرف چنین باورها و اندیشه‌هایی شود.

به نظر می‌رسد اگر نخبگان طبقه متوسط در ایران، نتوانند در شرایط فعلی که هیجان‌های ناسیونالیستی در جامعه دامن‌گیر شده است، شهروندان را از درافتادن در ورطه ناسیونالیسمی عوامفریبانه و حکومتی نهیب زنند، باید در انتظار شکست یا ضربه دیگری در جنبش آزادی‌خواهی و روشنفکری مستقل در ایران بود.

نویسنده متن: بهنام دارایی‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *