صفحه اصلی / گزارش / نگاهی بر ارگ علیشاهی در گذر زمان؛ ارگ تبریز زخم خورده ولی استوار

نگاهی بر ارگ علیشاهی در گذر زمان؛ ارگ تبریز زخم خورده ولی استوار

انسان در درازای تاریخ همواره در پی آن بوده است که با برافراشتن سازه‌ای یا ساخت پل و مناره‌ای شکوه روزگار خویش را به نمایش گذاشته و به آیندگان واگذارد. هر سازه‌ای بر پایه ی کاربردی که روزگار خویش داشته است از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. ایران به عنوان کشوری که تمدن و معماری با شکوهش زبانزد جهانیان است حتا مهاجمان خود را به کرنش در برابر این شکوه و ادامه‌ی شکوفایی آن واداشته است. ارگ علیشاه تبریز یکی از این یادمان‌های با شکوه است که در روزگار ایلخانان مغول ساخته شده است. درباره‌ی این سازه و روند ویرانی آن که هم‌اینک نیز با بی‌مهری مسوولان میراث‌فرهنگی ادامه دارد با محمد رحمانی‌فر گفت‌وگویی داشته‌ایم که در دنباله آمده است.

تاریخچه‌ی ارگ با شکوه علیشاهی تبریز

محمد رحمانی‌فر نویسنده، مترجم و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ که نگار ش چند کتاب و مقاله‌های گوناگون به ویژه درباره‌ی تاریخ آذربایجان را در کارنامه‌ی کاری خود دارد، درباره‌ی تاریخچه‌ی این سازه‌ی کهن گفت: ارگ تبریز از آثار دوره‌ی ایلخانی است و بر کسی پوشیده نیست که ایلخانان مغول کوشش بسیاری برای آبادانی ایران کردند و می‌توان آثار این کوشش را در بسیاری از جاهای کشور دید. ساخت ارگ علیشاه یا ارگ تبریز در زمان تاج‌الدین علیشاه، وزیر سلطان محمد خدابنده و سلطان ابوسعید ایلخانی، در سال ۷۱۶ مهی (:هجری قمری) آغاز شد ولی به دلیل مرگ ناگهانی بانی آن، عملیات ساخت بنای یادشده برای مدتی متوقف شد تا اینکه بازماندگان وی در سال ۷۲۴ آن را به پایان رساندند.

از نوشته‌های پیشینیان به ویژه جهانگردان (سیاحان) ایرانی و غیر ایرانی برمی‌آید که مجموعه ارگ تبریز بسیار باشکوه‌تر از آن چیزی بوده است که ما امروز می‌بینیم. به گونه‌ای که بنا به گفته‌ی این جهانگردان مجموعه‌ی ارگ آذین‌بسته به کاشی، ستون‌های مرمر و کتیبه گچ‌بری بوده است و ایوان آن را طاق بلندی می‌پوشانده است که البته گویا طاق این سازه‌ که به تصریح حمدالله مستوفی بزرگتر از طاق ایوان مداین بوده است در همان سال‌های نخست فرو ریخته ‌بود. می‌دانیم که اجرای طاق‌های آجری بزرگ در دوران گذشته اهمیت بسیاری داشته است و به راستی افزون‌بر این‌که هنر معماری سازندگان آن را به نمایش می‌گذاشت، نشانه‌ای بود بر ریزبینی محاسبه‌ها و دانش مهندسی به کار رفته برای ساخت سازه‌های یاد شده به گونه‌ای که می‌توان گفت در میان مدعیان آن روزگاران رقابتی برای اجرای بزرگ‌ترین طاق آجری شکل گرفته بود. به همین دلیل است که ما می‌بینیم در یک فاصله‌ی زمانی نزدیک به هم، طاق‌های آجری بزرگی همچون گنبد سلطانیه، ارگ تبریز، مسجد کبود تبریز و … ساخته می‌شوند.

ارگ علیشاه؛ همچنان نمایانگر شکوه خویش است

رحمانی فر درباره‌ی شکوه همواره‌ی ارگ تبریز افزود: ارگ علیشاه بلندترین بنای آجری تبریز هم به شمار می‌آید. به گفته‌ی سِر ژان شاردن جهانگرد و سفرنامه‌نویس فرانسوی، در بدو ورود به تبریز، بزرگ‌ترین اثری که جلب توجه می‌نموده همین سازه بوده است. بنای اصلی این سازه به دست معمار تبریزی به نام استاد فلکی تبریزی به انجام رسیده بود ولی در دوره‌های گوناگون تاریخی مانند صفویه، قاجاریه و حتا پهلوی بنای دیگری در کنار آن ساخته شده بود که زیبایی آن را دو چندان کرده بود. به هر حال آنچه امروز از این بنا به جا مانده، تنها بخشی از آن سازه‌ی بزرگ است که با وجود حال نزار خویش، همچنان نمایانگر شکوه و عظمت دوران آبادانی خویش و تبریز است. و می‌توان گفت که ارگ تبریز بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی است که امروز می‌بینیم.

ارگ علیشاه تبریز سنگر استوار مشروطه‌خواهان

این پژوهشگر تاریخ با یاد از مبارزه‌ی مشروطه‌خواهی و پیوند آن با ارگ علیشاهی گفت: در روزگار مشروطیت، ارگ تبریز استوارترین سنگر مجاهدین مشروطه به شمار می‌آمد. حتا توپ بزرگی به بالای ارگ انتقال داده شده بود، تا از مواضع مدافعان شهر پاسداری کند. طبیعی است که در جریان این زد و خوردها زخم‌هایی غیر قابل التیام بر تن رنجور این کهنه‌سرباز وطن وارد شد. هرچند ستارخان و یارانش در برابر اردوی تهران جانفشانی‌ها کردند و محاصره‌ی ۹ ماهه تبریز هم نتوانست مقاومت قهرمانانه‌ی مجاهدان این شهر را در هم بشکند، اما این مجاهدان که بر اردوی استبداد چیره شده بودند، نتوانستند مانع سقوط شهر به دست روس‌ها شوند. روس‌ها که از دفاع جانانه مردم تبریز عصبانی بودند، این بار، پس از اشغال تبریز، ارگ را به توپ بستند. البته این پایان ماجرا نبود، بلکه نیروهای روس پس از ورود به محوطه ارگ و به هنگام جابه‌جایی گلوله‌های توپ با بی‌مبالاتی خود موجب شدند بخش‌هایی از برج و باروی ارگ آتش بگیرد.

سنگری که ویرانی‌اش ادامه دارد

محمد رحمانی‌فر همچنین با اشاره به ویرانی‌های پی‌در پی این سازه‌ی سترگ در درازای تاریخ ادامه داد: باید بگویم که شوربختانه روند ویرانی این سازه‌ی بزرگ در دوره پهلوی هم ادامه یافت. به گونه‌ای که با وجود ثبت این اثر و محوطه‌ی باستانی آن در فهرست آثار ملی ایران در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، سازه‌هایی که در روزگار قاجار به این مجموعه افزوده شده بودند مانند عمارت کلاه‌فرنگی ویران شد. پس از انقلاب هم نابودی کامل این مجموعه‌ی بزرگ تاریخی، رخ داد. در سال ۱۳۶۰ در راستای ساخت مصلی در این مجموعه‌ی بی‌مانند تاریخی و گردشگری، دیوار شمالی روزگار ایلخانی به همراه پلکانی که در روزگار قاجار به مجموعه افزوده شده بود و حتا ساختمان زیبای آمفی تیاتری که در این مجموعه جای داشت، با بهره‌گیری از مواد منفجره ویران شد و در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، در محدوده خاوری (:شرقی) سازه آغاز به خاکبرداری عمیق کرد که این امر بقایای به جا مانده از این سازه‌ی تاریخی را با تهدید جدی رو به رو کرد.

شگفت آنکه در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۱ سازمان میراث فرهنگی که خود باید متولی نگهداری و محافظت از این اثر گران‌بها باشد، دانسته یا ندانسته، باقیمانده‌ی نشانه‌های مرتبط با ساخت و سازهای روزگار قاجار را از سازه‌ی ارگ پاک کرد و به نوبه خود موجب از میان رفتن بخشی دیگر از تاریخ شد. از این رو ، سازه‌ای که در برابر بلاهای طبیعی از خود استواری نشان داده بود و حتا بخش‌هایی از آن از توپ‌باران نیروهای اشغالگر روس جان به در برده بود، در نهایت در برابر اراده جدی بانیان مصلای تبریز و بی‌ارادگی مسوولان سازمان میراث فرهنگی نتوانست دوام بیاورد و آنچه امروزه از شکوه این مجموعه‌ی بزرگ تاریخی باقی مانده، تنها سازه‌ی ایوان و دو دیواره‌ی کناره‌ی آن است که آن هم با اقدامات بحث‌برانگیز سازمان‌های گوناگون شهری همچنان با تهدید جدی رو به رو است به گونه‌ای که در چند سال‌ گذشته هم به بهانه ی ساخت پارگینگ در محوطه ی یاد شده، بار دیگر ماشین‌‌آلات سنگین حفاری در کنار این سازه اقدام به ویرانی پی آن کردند و با وجود واخواست‌های (:اعتراض‌های) گسترده‌ی همگانی همچنان به توجیه اقدام‌های ویرانگر خویش می‌پردازند.

ویرانی ارگ تبریز پیشینه‌ای به درازای تاریخ دارد

وی در پایان با یادآوری دوباره‌ی زخم‌هایی که در درازای زمان بر پیکره‌ی ارگ تبریز وارد شده است گفت: شاید بتوان گفت تاریخچه‌ی ویرانی ارگ تبریز درست به اندازه‌ی تاریخ ساخت آن پیشینه دارد. عوامل تخریب این بنای عظیم را می‌توان به دو مقوله یعنی عوامل عمدی و غیر عمدی بخش‌بندی کرد. همانگونه که پیشتر هم یادآور شدم سقف آجری این سازه اندکی پس از اجرا فروریخت که دلیل آن را در شتاب سازندگان این بنا برای ساخت سریع این پروژه و در نتیجه در عدم توجه کافی به الزامات فنی آن دانسته‌اند. با این حال، یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های وارده بر پیکر این بنای باشکوه در جریان زمین‌لرزه‌ی دهشتناک تبریز رخ داد. این زمین‌لرزه‌ی بزرگ که از آن به عنوان شدیدترین زلزله تبریز و حتا از شدیدترین زلزله‌ها‌ی ایران یاد می‌کنند، نزدیک به۲۴۰ سال پیش رخ داد و شدت آن به اندازه‌ای بود که در تبریز تا شعاع یک کیلومتری به ندرت دیواری به بلندی یک متر باقی ماند و نزدیک به ۹۵ درصد تبریز به کلی ویران شد. با این حال، بخش‌هایی از این سازه‌ی استوار و برخی از سازه‌های همانند بخش‌هایی از مسجد کبود از این مهلکه بزرگ جان سالم به در بردند.

نقش عوامل عمدی و انسانی در ویرانی این سازه‌ی شگفت‌‌انگیز نیز تاریخچه‌ای بلند دارد. حتا همین بخش باقی‌مانده آن نیز زخم‌های عمده‌ای بر پیکر خویش دارد. زخم‌هایی که حکایت از تاریخ غمبار تبریز دارند. توضیح اینکه، این بنا هم در جریان جنگ‌های نخست قاجار و روسیه و هم در دوره‌ی دوم این جنگ‌ها از سوی اردوی عباس میرزای قاجار مورد استفاده نظامی قرار می‌گرفته است و بی‌گمان با سقوط تبریز سرنوشت این سازه هم همچون بناهای دیگر این شهر، هر چند برای زمانی کوتاه، به دست اردوی روس افتاد. اما بیشترین آسیبی که روس‌ها بر پیکر این بنا وارد ساختند مربوط به دوره‌ی مشروطیت بود.

مصاحبه امردادنیوز، تارنمای خبری زرتشتیان، با محمد رحمانی فر در خصوص تاریخچه و وضعیت فعلی ارک باشکوه تبریز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *